
گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می شنوی
روی خندان تو را
کاشکی می دیدم....
شانه بالا زدنت را،بی قید
تکان دادن دستت که،مهم نیست زیاد
و تکان دادن سر که،عجب!عاقبت مرد؟
افسوس،افسوس
کاشکی می دیدم....
من به خود می گویم:
چه کسی باور کرد جنگل جان مرا عشق تو خاکستر کرد؟
می توانی تو به من زندگانی بخشی
یا بگیری از من آن چه را می بخشی

نظرات شما عزیزان:
|